شعر در مورد ببعی
شعر در مورد ببعی ,شعر درباره ببعی,شعر ببعی میگه بع بع,آهنگ ببعی میگه بع بع,دانلود شعر ببعی میگه بع بع,دانلود اهنگ ببعی میگه بع بع,متن شعر ببعی میگه بع بع,شعر کودکانه ببعی میگه بع بع,شعر ببعی میگه بع بع دنبه داری نه نه,شعر ببعی میگه,شعر ببعی جونم,شعر ببعی کلاه قرمزی,آهنگ ببعی کلاه قرمزی,آهنگ تایتانیک ببعی کلاه قرمزی,آهنگ ببعی در کلاه قرمزی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد ببعی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
بع و بع و بع صداش می آد
چوپون با بره هاش می آد
بره های کوچولو
شیطونن و پشمالو
بع بع این بره ها
خیلی قشنگ و نازه
شعر در مورد ببعی
هی می خورند توی دشت
سبزه ی خوب و تازه
دنیا می آن فصل بهار
می رن میون سبزه زار
پشم تموم بره ها قهوه ای و سفیده
خدای خوب و مهربون اون ها رو آفریده
شعر درباره ببعی
دو تا ببعی زیبا
مدتها همسایه بودن
دوران بچگیشون
با هم همبازی بودن
ببعی های ناز
کوچیک و شیطون بودن
دوستای خوبی همیشه
برای همدیگه بودن
شعر ببعی میگه بع بع
تو جنگل و دشت ها
کنار بیشه زار و رودها
همیشه و هر کجا
مراقب همدیگه بودن
حالا از اون روزا
خیلی زمان گذشته
ببعی های زیبا
شدن پیر و سالخورده
آهنگ ببعی میگه بع بع
اما هنوز هم
با هم دوست هستن
در شادی و غم
کنار همدیگه هستن
یه صحبتی همیشه
ورد ِ زبونشونه
قدر زندگی رو بدونید
با هم همیشه دوست بمونید
دانلود شعر ببعی میگه بع بع
با تو گویم ماجرای گوسفند
ماجرای گوسفندی ارجمند
هر چه گویم من از او کم گفته ام
پشم هایش از سفیدی مثل قند
دانلود اهنگ ببعی میگه بع بع
کل دندان ها ردیف و رو به راه
دمبه اش پرپشت و ابرویش کمند
گفت چوپانش که دارد این عزیز
دکترای بعبعی از ایرلند
از هولشتاین است ایشان را نژاد
از پدر سوئیس و از مادر هلند
با خودم گفتم که شاید این جناب
با من مفلس کمی صحبت کنند
متن شعر ببعی میگه بع بع
گفتمش :«بع بع» که یعنی:«مخلصم!»
در جوابم گفت: «نیشت را ببند!
مردک بی مزه بع بع می کنی؟
با خودت هستی تو یارو چند چند؟»
بی ادب با اینکه حالم را گرفت
داد من را با همین رفتار پند
شعر کودکانه ببعی میگه بع بع
تربیت نااهل را چون گردکان
روی گنبد باشد ای اندیشمند
گوسفند با کلاس و مدعی
هر چه باشد، هست در کل «گوسفند»
شعر ببعی میگه بع بع دنبه داری نه نه
کارد وقتی می رسد بر استخوان گوسفند
تازه جان میگیرد اینجا داستان گوسفند
گاه قربان خرافه گوسفند مردمان
گاه قربان خرافه مردمان گوسفند
شعر ببعی میگه
ساخته باشند با هم کار گله ساخته ست
گرگ وقتی با سگ و سگ با شبان گوسفند
ذبح اسماعیل کار سخت ابراهیم بود
سخت تر اما نبود از امتحان گوسفند
شعر ببعی جونم
این که اسماعیل را ذبحش نکرده اند خب
یعنی آدم کرده کاری بر زیان گوسفند
حرف آدم را نمی فهمند گاهی وقت ها
آدمی هم می شود گاهی بسان گوسفند!
آدم از روزی که دنیا آمده فهمیده است
زندگی باید کند در این جهان گوسفند
شعر ببعی کلاه قرمزی
یکنفر چشمش بدنبال زبان بره بود
بود چشم من ولی دنبال ران گوسفند
گوسفندی سخت حیران گشت قربانی به قطب
کارد دید و ریخت فک وا شد دهان گوسفند
در زمستان برف باراند به تابستان عرق
وقت نشناس است بی شک آسمان گوسفند
آهنگ ببعی کلاه قرمزی
ای که با اشعار خود از این و آن دل میبری
گوش کن تا با تو گویم راه و رسم شاعری
بره تصویرها در آغل اندیشه است
شاعر آن چوپان که باشد اهل مضمونپروری
بره تصویر چون پرورده و پروار شد
از علف های خیال و یونجه در دری
گوسفند شعر میآید برون از آغلش
شاعر از آن لحظه میافتد به فکر مشتری
آهنگ تایتانیک ببعی کلاه قرمزی
گوسفند شعر موزون و مقفا میچرد
آی قصاب سخن! آن را ز شاعر میخری؟
گوسفند سر به زیر شعر بع بع می کند
نه، نمیگوید. مبادا گوسفند و خودسری؟
حرف تازه ؟ به، فقط فک میزند این گوسفند
در دهانش غیر بع بع نیست حرف دیگری
فک او پیوسته میجنبد، نه از بهر سخن
او ندارد جز همین نشخوار کار بهتری
شعر در مورد ببعی
بیشتر بخوانید :